ماجرا از آذر ۹۲ آغاز شد. وقتی خانم «آنکه لویکه» نمایندهی مشهور رئیس جشنوارهی برلین برای انتخاب فیلمهای ایرانی به سیاق سالهای گذشته وارد ایران شد و البته این بار به مدد فضای تسامح و تساهل دولت یازدهم، با دست بازتر به تماشای آثار ایرانی نشست تا نزدیکترین این آثار به تفکر جشنوارهی خرشنشان را برای نمایش در فستیوال برلین انتخاب کند و در نهایت، در یکی از پرترافیکترین و شلوغترین سالهای سینمای ایران به جهت حضور کارگردانان مطرح و فیلمهای مهم، فیلم دوم یکی از کارگردانان جوان را برای نمایش در یکی از بخشهای جنبی برلین برگزید. یک فیلم سیاسی به نام «عصبانی نیستم».
البته قصهی «عصبانی نیستم» کمی پیش از اینها کلید خورده بود. زمانی که کارگردان جوان این فیلم پس از ساخت فیلم «بغض» چندان موفقیتی کسب نکرد و از همین رو، تلاش نمود تا با استفاده از نمادهای سبز در پوستر فیلم خود، با وجود عدم ارتباط مضمونی، اثر خستهکننده و ملالآورش جاذبهای فرامتنی ایجاد کند. اما این روش هم جواب نداد و «بغض» دیده نشد. بنابراین، او ناگهان با پیروزی دولت یازدهم در انتخابات، وسوسه شد تا به ماجرای ۸۸ سرک بکشد؛ شاید که این بار کارش دیده شود.