بسم الله الرحمن الرحیم
در روزهای اخیر شواهد متعددی وجود داشته است که نشان می داده تحرکات مربوط به پرونده هسته ای ایران رنگ و بویی ویژه به خود گرفته و رفت و آمدها و مباحثاتی در جریان است که حکایت از تغییر معادله «در همین نزدیکی ها» می کند. از یک سو، جزئیاتی از مذاکرات درز کرده است که به نوعی تداعی کننده نزدیکی ظاهری دیدگاه های دو طرف در موضوعات مورد اختلاف است. بویژه رسانه های غربی سعی کرده اند بگویند در دو موضوع ظرفیت غنی سازی و جدول زمانی لغو تحریم ها، پیشرفت هایی حاصل شده است. دقت در جزئیات این اطلاعات البته بلافاصله آشکار می کند که ماهیت تحقیر آمیز پیشنهادهای امریکا هیچ تغییری نکرده و هر چه هست صرفا یک مشت ظاهرسازی های فنی برای وادار کردن تیم ایرای به کنار نهادن خطوط قرمز مذاکراتی خویش است. (به زودی در نوشته ای مبسوط درباره جزئیات این موضوع بحث خواهیم کرد.) از سوی دیگر، در داخل کشور، رییس جمهور شخصا حمله به منتقدان دیپلماسی هسته ای را به نحو بی سابقه ای تشدید کرده است. لحن و عبارات آقای رییس جمهور به گونه ای است که نشان می دهد ایشان اراده کرده است به هر قیمت ممکن یک توافق هسته ای به دست بیاورد. برخی ناظران که اخیرا به تحلیل رفتارهای دولت علاقمند شده اند می گویند رییس جمهور طوری سخن می گوید که گویی دولت وی بدون توافق هسته ای هیچ نیست و هیچ شانسی برای بقا ندارد. در سمت دیپلماسی هم، خبرهای مبسوط و پی در پی نشان دهنده آن است که همه چیز به انتهای کار نزدیک شده و زمانی بیش از یک هفته تا اعلام توافق مورد نظر دولت باقی نمانده است.
مهم ترین سوال اکنون این است که بر سر چه چیز و با چه محتوایی توافق شده و دو طرف چه متنی را می خواهند به عنوان یک توافق هسته ای اعلام کنند؟
اگرچه هنوز جزئیات قابل اتکایی از مذاکرات منتشر نشده (واین هم خود جزو تکنیک های تیم های مذاکره کننده است که جزئیات را زمانی اعلام کننده که دیگر کار از کار گذشته باشد) ولی به میزانی که بتوان درباره ماهیت این توافق یک قضاوت قابل اتکا کرد، جزئیا موثق وجود دارد.
درباره موضوع غنی سازی، هیچ اتفاقی که بتوان آن را پذیرش حق ایران طبق معاهده از سوی امریکا خواند رخ نداده است. آخرین خبر این است که امریکایی ها پذیرفته اند ایران با حدود 9000 ماشین ولی به اندازه 6000 سو غنی سازی کند. این امر حداقل 3 نتیجه مهم دارد: